کد مطلب:99078 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:520

احادیث نهی پیامبر از کتابت











چند حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده كه بر نهی از كتابت دلالت دارد.

1- لا تكتبوا عنی شیئا سوی القرآن و من كتب فلیمح.[1].

از من چیزی به جز قرآن ننویسید و هر كس نوشته است آن را از میان

[صفحه 47]

بردارد.

2- روایت دیگری را ابوهریره نقل می كند: خرج علینا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و نحن نكتب الاحادیث فقال: ما هذالذی تكتبون؟ قلنا احادیث نسمعها منك. قال كتاب غیر كتاب الله، اتدرون ما اضل الامم قبلكم الا بما كتبوا من الكتب مع كتاب الله.[2].

3- ابوسعید خدری نقل می كند كه:

استاذنت النبی ان اكتب الحدیث فابی ان یاذن لی.[3].

4- ابوهریره نقل كرده كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مطلع شد كه مردم احادیث را می نویسند، آنگاه به منبر رفته و پس از حمد و ثنای الهی فرمود:

ما هذه الكتب التی بلغنی انكم قد كتبتم، انما انا بشر، من كان عنده منها شئی فلیات بها.[4].

5- قال زید: ان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم امرنا ان لا نكتب شیئا من حدیثه.[5].

اینها مهمترین احادیثی است كه در نهی از كتابت بدان استناد می شود:

اكرم ضیاء العمری فقط سه حدیث در منع آورده و استاد جلالی حسینی مجموع احادیث را گردآورده و عدد آن به هشت رسیده است.[6].

این روایتها با ایراداتی مواجه است:

1- اولین و مهمترین اشكال این احادیث، معارضه ی آنها با احادیث تجویز كتابت است كه از رسول خدا نقل شده كه این احادیث را در فصل قبل نقل كردیم.

در حل این تعارض برخی از عالمان سنی، احادیث تجویز را ناسخ احادیث منع دانسته و گفته اند: منع در زمانی بود كه خطر اختلاط قرآن با احادیث می رفت یا

[صفحه 48]

برای افرادی بود كه از اتقان و ثبت برخوردار نبودند. لیك پس از آنكه آشنایی صحابه با قرآن عمیق شد پیامبر كتابت را تجویز كرد.[7].

و برخی دیگر مانند رشید رضا احادیث منع را، ناسخ دانسته است.[8].

به نظر می رسد با توجه به اینكه پس از مدت زمانی امر كتابت شایع شد، ناسخیت ادله منع قابل قبول نباشد گذشته از آنكه گروهی ادله تجویز كتابت را متاخر از ادله منع دانسته اند.

به جز آن باید گفت: احادیث تجویز از اطمینان صدور برخوردار است تا آنجا كه برخی ادعای تواتر آنها را داشته اند.[9].

لذا احادیث منع نمی تواند با اینها معارضه كند.

2- چگونه ادله منع از سوی رسول خدا صادر گشته؟ با اینكه پس از قرن اول، به اتفاق آراء امر كتابت رونق گرفت و تمامی مصادر موجود نتیجه آنست. با چه مجوزی از ادله منع می توان رفع ید كرد؟. به تعبیر دیگر اگر دلالت و صدور احادیث منع تمام است چرا آن را به زمانی خاص مختص كنیم؟.

3- چنانچه از اسناد تاریخی برمی آمد، ابوبكر و عمر پس از رحلت پیامبر قصد نوشتن احادیث را داشتند، ولی بعد از آن منصرف شده و آن را كنار گذاردند. اگر احادیث منع از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم صادر شده بود، چگونه ابتدا تصمیم به كتابت گرفتند؟ و چرا پس از انصراف، منع را مستند به نهی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نساختند و عللی دیگر را پیش كشیدند؟ اینها همه می تواند شاهد باشد كه چنین احادیثی از رسول خدا صادر نشده است. این احادیث را در ادامه بحث خواهیم آورد.


صفحه 47، 48.








    1. مسند احمد، ج 3، ص 39 -21 -12، سنن الدارمی، ج 1، ص 119.
    2. تقیید العلم، ص 34.
    3. همان، ص 36.
    4. همان.
    5. سنن ابی داود، ج 3، ص 319، تقیید العلم، ص 35.
    6. تدوین السنه الشریفه، ص 302-288.
    7. بحوث فی تاریخ السنه المشرقه، ص 228.
    8. مجله المنار، سال دهم، ش 10، ص 767، تدوین السنه الشریفه، ص 312.
    9. منهج النقد، ص 40.